محمد ارمیامحمد ارمیا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 28 روز سن داره

ارمیای پاییزی من

مامانی شونه بکنم!

سلام عزیزم گلم میری شونه رو میگیری و میگی مامانی شونه بکنم.مشغول شونه کردن موهام میشی. مامانی خوشجل بشی.مامانی خوشجل بشی .10 تا کشیدم(اون تارهای موهام که میریزن منظورته) مامانی ماشین رو شونه بکشم خوشجل بشه.ماشین خوشجل بشه. دوباره میای سراغ من .من غصه م ممیگیره.اخه موهام خشکه چون دکلره داره.دلم ضعف میره.اما تو همچنان میخوای موهامو شونه بزنی.میگم برو موهای بابا مهدی رو شونه بکش. -بابا مهدی خوشجل بشه.موی بابا مهدی رو بکشم. -صب بکن بئم پایین(از رو میز بری پایین همیشه رو میز و صندلی هستی یا اویزون دسته ی صندلی ). دوتا شونه به موی بابا مهدی میزنی و بی خیال میشی.دوباره میای سراغم.نهههههههههههههه ارمیا دوباره نه! ...
27 آذر 1392

گرمای رنگ پاییز و سرمای زمستون

سلام سلامی به گرمی خونه های ایرونی در این سوز و سرمای اذر ماه پاییزی که رنگ و بوی زمستون رو داره. وااااااااااااااای الان جنگل چه خوش اب و رنگه والبته من یه دوهفته ایی میشه که نرفتم ولی حتما الان خیلی قشنگ شده. کریسمس و یلدا که هر کدومشون عالین و دوست داشتنی.چقدر حال و هوای کشورای دیگه وقتی به کریسمس نزدیک میشن زیباست.دلم میخواست ما هم کریسمس میگرفتیم هرچند نوروز خودمون هم در جای خود بهتر و دوست داشتنی تر است.خب ادمیه دیگه دلش همه چیزای خوب رو میخواد.اما دوست داشتم تو کشوری مثل لندن بودم و از تزیینات نزدیک کریسمس و جشن ها لذت میبردم.من و تو پلاس که برنامه ش در این رابطه خیلی رو من تاثیر گذار بود و من رو مشتاق کرد که یه سر برم سف...
24 آذر 1392

مامانی برم گژ بخرم.

طبق معمول هر روز که چند بار میری روی اپن میشینی و اون بالا بازی میکنی.یه سکه 100 تومنی پیدا میکنی و با ذوق میگی مامانی پول! میای پایین و سکه بقول خودت پول!بدست میری سمت در.در رو باز میکنی و مشغول پوشیدن دمپایی میشی.میگم کجا؟ -برم گژبخرم.پشته بخرم.تخپه بخرم. -با کدوم پول؟ -سکه ی توی دستت رو نشون میدی وو میگی اینا.   -میخوای تنها بری؟ -اره تی نا برم . -برو پایین بابا رو صدا بزن باهم برید. -همینطور که داری پله های زیادمون رو میری پایین میگی پشته بخرم.تخمه بخرم.گژ بخرم.... میری پایین مثل اینکه بابا نیست.میری سمت در حیاط که تنهایی بری .من هم لباسمو میپوشم و میام پایین.صدای عزیز رو میشنوم که میگه کجا بری؟ شما هم جوا...
12 آذر 1392

عکسای جدید و قدیمی از ارمیاو عکسای تفلد

با سلام یه چندتا عکس از سفر به بانه و همدان و رامسر که تو دوربین مونده بود بعلاوه چندتا عکس از تولد ارمیا جون هست که میزارم.البته کیفیت عکسا کمی پایینه.به بزرگواری خودتون ببخشید.عکسای تولد که تو گوشی خاله جون زهره هست به دستم رسید حتما میزارم.                                   بخشی از تزیینات خونه.   البته اینو بگم که سلیقه ی دست و شکسته ی من اصلا و ابدا به مامانای کدبانو و با سلیقه نی نی وبلاگی نمیرسه.اما خب این هم از کارای کوچیک من         ...
5 آذر 1392

شعر گاپ حنایی و بزرگ

مامانی:گاو حنایی و ارمیا:بزگ -نمیترسه: -حتی زگگ(گرگ) -از بقیه -بزگتره -مواظب -دوئوبره(دوروره) -هی میخوره -شیر میده -هم کره هم -پئیر میده -میدونی کیه صاحب اون -مشتوون(جناب مشتی رمضون) کتاب خوندن رو خیلی دوست داری .ماشالله خیلی زود هم یاد گرفتی ولی یه اخلاق بدی که داری اینه که وقتی حوصله ت خیلی سر میره کتاب رو پاره پوره میکنی.هرچی میگم بده نکن هم اصلا توجه نمکنی.از اون دوتا کتاب شعری که برات خریدم چیزی نمونده و فقط شعراش تو ذهنمون باقی مونده. شعرای دیگه رو تو ادامه مطلب میزارم....     -این پرنده -یه غاشه(غازه) -گردن اون -دازه(درازه) تو گرمای -تابیستون(تابستون) -جوجه داره -فآوون(فراوون...
5 آذر 1392
1